اسرائیل و سرمستیِ ساقط کننده
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۲۳۶۹۱
«مقاومت» در غزه ثابت کرد صهیونیستها بسیار سست بنیانند و فروپاشی سلطه آنان بر فلسطین دور نیست. - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، عباس سلیمی نمین کارشناس مسائل سیاسی و نویسنده کتاب «نیم قرن تا ناکامی»، در یادداشتی پیرامون وقایع نبرد اخیر گروههای مقاومت اسلامی فلسطین با رژیم صهیونیستی و جنایات ارتش این رژیم در غزه نوشت:
مسئله فلسطین در دو هفته گذشته جهانیان را مبهوت ساخت و در ادامه همچنان موضوع غزه همه ملل و دولتها را متأثر کرده و تحت تأثیر قرار داده است؛ به گونهای که بیش از پیش اهمیت تمرکز بر موضوع 75 سال اشغال فلسطین و روند بروز و ظهور گرایشها و راهحلهای مختلف برای ترمیم این زخم جانکاه بر پیکره بشریت امروز را مینمایاند و ارزیابی دقیق و عملکرد سختگیرانهتری در برابر این چالش بینالمللی را میطلبد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فلسطین قبل از گزینش توسط صهیونیستها جهت احداث برج و باروی اعمال هژمون غرب سرمایهداری در این منطقه (گزینههای دیگری نیز وجود داشت)، مأمنی برای زندگی آرام و به دور از تنش مسلمانان، یهودیان مسیحیان و... بود. پس از آن برای کوچاندن مسلمانان به عنوان اکثریت ساکنان فلسطینی و سایر اقلیتهای غیر یهود، ایجاد رعب و وحشت با بمبگذاریهای گسترده و ترور در دستور کار قرار گرفت. این شهروندان بیدفاع، مظلومانه از سرزمینشان رانده شدند و در کشورهای مجاور فلسطین (لبنان، اردن و...)در اردوگاهها به صورت رقتباری به امید تصمیم جامعه جهانی، سکنی گزیدند، اما کشورهای مسلط بر سازمان ملل مانع اقدامی مؤثر شدند؛ حتی نگذاشتند این سازمان در قبال ترور نماینده ویژهاش در فلسطین توسط صهیونیستها واکنشی نشان دهد. جرم این نماینده ویژه، موضعگیری در قبال جنایتها برای فراری دادن مسلمانان و مسیحیان بود.
تداوم این سرکوب مرگبار، فلسطینیان را به سوی متشکل شدن و جنگیدن برای بازگشت به خانه و کاشانه خود سوق داد. این ایام «عرفات» نماد سازمان آزادیبخش فلسطین شد و با هدایت جبهه طرفداران صهیونیستها از طریق خیانتهای پنهان ملک حسن، ملک حسین، انور سادات، شیوخ عرب، ترکیه، شاه ایران و... در مسیر پذیرش راه حل «دو دولتی شدن» فلسطین اشغالی قرار گرفت که لازمهاش بهرسمیت شناختن حاکمیت صهیونیستها و به دنبال آن امضای توافقنامه اسلو یک و دو و ... بود که با میدانداری ایالات متحده به امضاء رسید، اما هرگز به اجرا در نیامد.
در نهایت عرفات که از آرمان سازمان آزادیبخش فلسطین عدول کرده و عنوان رئیس دولت خودگردان فلسطین را بر گرفته بود، عملاً جز ایفای نقش پلیس محلی اختیاراتی نداشت. حتی چنین فرد در هم شکستهای به این دلیل که ظرفیتی برای تقویت «طرح دو دولتی» داشت ترور فیزیولوژیک شد تا محمود عباس در این جایگاه مسئله مطالبه دو دولتی شدن فلسطین بر اساس پیمانهای به امضا رسیده را کاملاً به فراموشی بسپارد. علاوه بر عرفات بسیاری از رهبران دیگر ساف که به آمریکا نزدیک شده بودند تا حمایت این کشور را برای تشکیل دولت فلسطین در بخش محدودی از اراضی اشغالی جلب کنند ترور شدند. پیام این اقدامات و در رأس آن تخریب خانههای فلسطینیان به بهانههای مختلف و گسترش بیوقفه شهرکسازی از سوی صهیونیستها، این بود که محو کامل فلسطین هدف اصلی است و این پیمانها صرفاً «زمان خریدن» بدین منظور است.
این عملکرد جسارت آمیز صهیونیستها در قبال مطالبه حداقلی عرفات و در نهایت پذیرفتن مسئولیت حذف بیولوژیکی وی، دور جدیدی از مقاومت را کلید زد که «انتفاضه» نام گرفت. کشتار بیرحمانه جوانانی که با سنگ در برابر تخریب خانههایشان توسط صهیونیستها مقاومت میکردند بهتدریج ضرورت توسل به سلاحی مؤثر را در میان فلسطینیان مطرح ساخت. اکنون بار دیگر با به میدان آمدن انسانهایی مواجهیم که شهادت عزتمندانه در مسیر مقاومت را بر مرگ تدریجی خفتبار در تحت قیمومت افراطیترین نژادپرستان ترجیح میدهند.
همان گونه که واقفیم در نوامبر سال 1975م. (1354 خ.) مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه شماره 3375، آفریقای جنوبی و اسرائیل را به عنوان دارندگان ساختارهای نژادپرستانه محکوم کرد. در متن این قطعنامه آمده بود. «... ضمن یادآوری قطعنامه شماره 1904 مورخ 20 نوامبر 1963م. که در آن الغاء همه اشکال تبعیضنژادی اعلام گردید... با اشاره به قطعنامه شماره 3151 مورخ 14 دسامبر 1973 که مجمع عمومی در آن ضمن مطالب دیگر پیوند نامقدس میان نژادگرایی آفریقای جنوبی و صهیونیسم را محکوم کرده است... و همچنین با توجه به بیانیه و استراتژی سیاسی برای تحکیم صلح و امنیت جهانی در جهت افزایش همبستگی و کمک متقابل میان کشورهای غیر متعهد که در تاریخ بیست و پنجم تا سیام اوت 1975 در لیما بهتصویب رسید و ضمن آن صهیونیسم با شدت هرچه تمامتر بهعنوان نوعی تهدید برای صلح و امنیت جهانی محکوم گردید و از همه کشورهای جهان خواسته شد با این ایدئولوژی نژادگرایانه مخالفت و مقابله نمایند، تأیید میکند که صهیونیسم نوعی نژادگرایی و تبعیض نژادی است.»
این موضعگیری متأثر از افکار عمومی، موجب شد تا یکی از پایگاههای مؤثر جهان سرمایهداری، یعنی رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی، ساقط شود؛ یعنی «آپارتاید» که رنگین پوستان را اصولاً انسان نمیدانست و سفید پوستان را به دلیل نژاد برتر اعلام کردن، مختار میخواند و مجاز به آنکه هر جنایتی را در حق نژاد به اصطلاح پستتر! مرتکب شوند.
یک سرمایهدار سفیدپوست در آفریقای جنوبی میتوانست کارگران سیاه خود را به قتل برساند و به هیچکس پاسخگو نباشد. زمانی که فشار گسترده و مستمر افکار عمومی جهان، آمریکا، انگلیس و فرانسه را واداشت تا از حمایت از رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی به دلیل منافع نامشروع خود، دست بردارند، آپارتاید به عنوان لکه ننگی از صحنه روزگار در این دوران حذف شد.
در جنایت اخیر پایگاه دوم جهان سرمایهداری (یعنی اسرائیل) حمایت گسترده آمریکا، انگلیس و فرانسه از این برج و بارویشان و ایستادگی این کشورها در برابر افکار عمومی جهان اثبات میکند ما صرفاً با مشتی نژادپرست افراطی مواجه نیستیم؛ بنابراین دستگاه دیپلماسی ایران با کسب تجربه از چگونگی نابودی آپارتاید میبایست تمرکز خود را در سازمان دادن به نهادهای مدنی در جهان که امروز پیشقراولان تحریم اقتصادی صهیونیستها هستند و در تظاهراتهای مختلف با حضوری غیر قابل باور، نفرت خود از نژادپرستی (که منشأ جنایتهای بسیاری است) را به نمایش میگذارند قرار دهد، نه صرفاً همراهی دولتهایی همچون ترکیه که به دلیل ترس از افکار عمومی مردم خود به ظاهر صهیونیسم را محکوم میکنند، اما در قبال دریافت کمکهایی از آمریکا، حتی پیمانهای همکاری امنیتی- اطلاعاتی خود با صهیونیستها را فسخ نمینمایند.
بمباران بیمارستان در غزه اولین جنایت نژادپرستان نبود و آخرین نیز نخواهد بود. در 75 سال گذشته این جماعت مرز جنایت را جابجا کردهاند؛ نژادپرستی که سایر بنی بشر را پستتر از خود میداند چه دلیلی دارد که روستایی را با همه اهالی آن دوباره به خاک و خون نکشد، مقر سازمان ملل در قانا که اطفال در آن نگهداری میشدند را بمباران نکند و هزاران اقدامی که برای نسلکشی فلسطینیان ضروری دیده و میبیند مرتکب نشود.
باید دانست، آنچه این نژادپرستان را سرمست میکند حمایت بیدریغ کشورهایی چون آمریکا و انگلیس است؛ همین سرمستی نیز توسل به خشونت بیشتر در برابر اراده انسانها را در پی دارد.
فلسطین، امروز میتواند خود را به قدرت دفاعی لازم تجهیز کند و قدرت مانور صهیونیستها در محدوده سکونتش را به حداقل ممکن برساند، اما آن چه حاکمیت صهیونیستها بر فلسطین را نابود خواهد ساخت وا داشتن سردمداران سرمایهداری به توقف حمایت از نژادپرستان است و این مهم جز از طریق افکار عمومی جهان حاصل نخواهد آمد.
ملتها هرگز حاضر نیستند خفت «پستتر قلمداد شدن» را پذیرا باشند؛ حال آنکه برخی دولتمردان برکشیده دول غربی برای ماندگاری در قدرت حاضر به پذیرش هر تحقیری هستند؛ بنابراین صرفاً با قدرت نرم افکار عمومی میتوان حامیان صهیونیستها را وادار به یک انتخاب بزرگ کرد. بدون حمایت بیرونی همان گونه که «مقاومت» در غزه ثابت کرد صهیونیستها بسیار سست بنیانند و فروپاشی سلطه آنان بر فلسطین دور نیست.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: آفریقای جنوبی صهیونیست ها سرمایه داری افکار عمومی قطع نامه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۳۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشتپرده استعفای مقامهای نظامی-اطلاعاتی صهیونیستها
افشاگریها در مورد شرایط نابسامان ارتش اسرائیل در ماه های اخیر به قدری است که رجزخوانیهای مقام های ارشد اسرائیل علیه مردم فلسطین را مضحک ساخته و آن ها را به افرادی تبدیل کرده که به هر نحو ممکن سعی در لاپوشانی واقعیتهای تلخ خود دارند. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، اغلب ناظران و تحلیلگران بر این باورند که جنگ غزه به نقطه سرنوشت ساز خود رسیده است. در این چهارچوب، شواهد و قرائن مختلف از موضع ضعف صهیونیست ها در بحبوحه جنگ غزه حکایت دارند. به عنوان مثال، اکنون قریب به هفت ماه از آغاز جنگ غزه می گذرد اما رژیم اشغلگر قدس نتوانسته به هیچکدام از دو هدف اعلامی خود که نابودسازی حماس و آزادی اسرای صهیونیست است دست یابد.
در عین حال، جنایات سهمگین رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه نیز موجی از اعتراضات گسترده بین المللی به ویژه در جهان غرب را علیه صهیونیست ها برانگیخته است. به نحوی که به تازگی شاهد انفجار اعتراضات دانشجویی در دانشگاه های مختلف آمریکا در حمایت از ملت و مقاومت فلسطین و محکوم سازی همدستی دولت آمریکا با جنایات صهیونیست ها در جنگ غزه بوده ایم. جدای از این ها، اخبار مختلفی دال بر قریب الوقوع بودنِ صدور حکم بازداشت بین المللی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست ها به دلیل ارتکاب به جنایات جنگی در جریان جنگ غزه نیز به گوش می رسد.
موضوعی که برخی منابع غربی نیز آن را تایید کرده اند و به یک چالش هولناک برای نتانیاهو تبدیل شده است. با این همه، به تازگی شاهد وقوع یک رویداد قابل تامل دیگر که به ضرر صهیونیست ها است، در بحبوحه جنگ غزه بوده ایم. ماجرا از این قرار است که سرلشگرِ صهیونیست "آهارون هالیوا" رئیس بخش اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل به دلیل اشتباه محاسباتی در قضیه حمله صهیونیست ها به کنسولگری ایران در دمشق و البته مرتکبشدن خطاهای بنیادین که زمینه ساز عملیات هفتم اکتبر و همچنین سیلی از شکست ها برای اسرائیل در جریان جنگ غزه بوده اند، از سِمت خود استفعا کرده است.
در این میان، برخی منابع صهیونیست اعلام کرده اند که یهودا فاکس فرمانده منطقه مرکزی ارتش رژیمصهیونیستی نیز به رئیس ستاد ارتش اسرائیل اعلام کرده که در اوایل ماه آگوست از سِمت خود کناره گیری خواهدکرد. اضافه بر این ها، گزارش های مختلف از استعفای فرماندهان برخی یگان های ارتش اسرائیل نظیر یگانِ "رفائیم" و یگان "اشباح" نیز حکایت دارند.
البته که سطح و گستره استعفای مقام های نظامی و اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس به مراتب گسترده تر از این حرف هاست با این حال، تاکنون صرفا موارد مذکور به بیرون درز کرده و انتظار می رود که این روند همچنان ادامهدار باشد. از این رو، روند دومینو وارِ استعفای مقام های نظامی و اطلاعاتی صهیونیست، حداقل حامل 2 نکته و پیام محوری است.
اولا، در پسِ رجزخوانی های مقام های ارشد سیاسی و نظامی رژیم اشغالگر قدس با محوریت جنگ غزه، چیزی جز ضعف و ناتوانی نیست. در حقیقت، صهیونیست ها به هیچ عنوان در شرایط کنونی در حد و قواره یک برنده در بحبوحه جنگ غزه قرار ندارند و با موضع گیری های تهاجمی و جنجالی صرفا سعی دارند حفظ ظاهر کنند.
افشاگری ها در مورد شرایط نابسامان ارتش اسرائیل در ماه های اخیر به قدری فراوان بوده که رجزخوانیهای بی پشتوانه مقام های ارشد صهیونیست علیه مردم فلسطین را به موضوعاتی مضحک تبدیل کرده است و آن ها را به افرادی تبدیل کرده که به هر نحو ممکن سعی در لاپوشانی واقعیت های تلخ خود دارند.
دوم اینکه به نظر می رسد که اختلافات و شکاف های سیاسی و اجتماعی در عمق اراضی اشغالی، در حال آشکارکردنِ خود در حوزه نظامی و اطلاعاتی نیز هستند و در همین راستا بسیاری از مقام های نظامی اسرائیلی در حال فاصله گرفتن از نتانیاهو و ائتلاف افراطیون متحد وی در قدرت هستند.
در مدت اخیر شاهد بوده ایم که جریان اپوزیسیون صهیونیست ها به رهبری یائیر لاپید تحرکات گسترده تری را پیدا کرده و البته که دولت آمریکا نیز به صراحت از آن برای دیدار و رایزنی جهت سفر به آمریکا دعوت کرد. معادلهای که نشان می دهد سناریوهای چندان روشنی در ادامه راه انتظار صهیونیست ها را نمی کشند.
منبع: الف
انتهای پیام/